من به پایان خواهم رسید
هنگام که سیبِ کالِ تو
از سَرشاخه های جوانِ بهار
بیفتد
و مرگی غلتان
تو را بپوشاند.
من به پایان خواهم رسید
هنگام که عشقِ جوانِ تو
در باغ سارِ بهار
به خزان رود
و تکرار و تکرار و تکرار
ما را دربربگیرد.
من به پایان خواهم رسید
هنگام که بوسه ی شب و روز
دیگر نباشد
و تو مشتاقِ هیچ معاشقه ی کوچکی نیز نباشی.
من به پایان خواهم رسید...