امروز : 15 ارديبهشت 1403

کتاب حاضر را باید جلد هشتم از مجموعه ی اگزیستانسیالیسم و روان شناسی فلسفی من و دیگری در نظر گرفت، چرا که محتوای این کتاب بر تکمیل موضوعاتی مبتنی است که در هفت جلد پیش طرح شده اند. از آن جایی که رویکرد اگزیستانسیالیسم مبتنی بر وجود است، و بر همین سیاق بر انتخاب، مسئولیت پذیری، تعهد، فردیت، آگاهی، خودبودگی، اصالت و غیره تأکید می شود، با نفوذترین رویکرد روان شناسی در دوران معاصر است که در آن اشخاص از خود ـ بیگانگی را بیشتر تجربه می کنند، و در قبال اعمال شان کمتر خود را مسئول می دانند.

اگزیستانسیالیسم در بُرهه ای که اشخاص به دلیل حاکمیت بیش از حد نظام سود، سرمایه و مصرف بیشترین از خود بیگانگی را تجربه می کنند، بر نزدیکی به خویش، و تجربه ی یگانگی و اصالت تأکید دارد، و از این نظر قطبِ مخالف روان شناسی سرکوبگرانه ای است که به دنبال تسلی و تسکینِ شخص از طریق ایجاد بیشترین همرنگی ها است. در روان شناسی های همبسته با نظام سرمایه سالار، به ظاهر فرد در مرکز کاوش ها و استحاله هاست، اما از سوی دیگر تمامی تغییرات او می باید در راستای همین نظام صورت گیرد، وگرنه نوعی ناسازگاری تلقی می شود.

طریق به دست آوردن، از دست دادن است. ولی نظام سرمایه سالار بر حاکمیت سودی تأکید می کند که در همه حال نباید با زیان توأم باشد. از منظر سرمایه سالاری مهم ترین ارزش سود است، و سود یعنی منافعی که با جمع حاصل می شود و نه با تفریق. ما در همه حال باید زندگی را در ابعادِ مادی اش ببینیم، و همه چیز را در نظام اُبژه ها بگنجانیم، و هر چیزی را به کار گیریم تا منفعت بیشتری عایدمان شود. بنابراین در چنین نظامی ارزش درونی نیست، بلکه حاصل مجموع معاملات ماست. این که تا چه اندازه توانسته ایم بیندوزیم، و خودخواهانه دیگران را استثمار کنیم. به همین خاطر است که با تأکید بر این دیالکتیک می توان مدعی شد آن کس که سوداندیش است، نهایتاً خودش را نیز مُبدل به شی ای برای مصرف می کند. کسی که همه چیز را اُبژه ای برای مصرف خود می پندارد، بالاخره خودش نیز مبدل به اُبژه ای برای مصرف دیگران می شود. یا به تعبیری فلسفی ارباب نهایتاً تبدیل به برده ی بردگان خویش می شود.

بر خلاف نظام سرمایه سالار و سود اندیش، اگزیستانسیالیسم بر شجاعتِ بودن، انسجام شخصی، مبارزه طلبی برای تحقق ارزش های شخصی، فردیت، اصالت، و تحقق رویاها از طریق کُنش و عمل تأکید می کند، و به همین خاطر بر این باور است ظرفیت و قابلیت فردی که در صددِ آزاد کردن خویش است، در جهان تأثیرگذار است. اما چنین فردی هم رنج خواهد دید، و هم شوق خواهد داشت؛ هم ویران می کند، و هم می آفریند؛ هم می جنگد، و هم زندگی را در اشکالی جدید خلق می کند.

با این حال این شخص باید مُجهز به چه خصایصی باشد تا اثرگذارتر و بانفوذتر شود؟ یکی از مهم ترین خصایص او تاب آوری و تحمل است. این که بتواند به پای تحققِ ایده هایش بایستد، بجنگد، تعهد داشته باشد، و خودش را پیش اندازد. تاب آوری شخص به عوض آن که ویژگی ارتجاعی او تلقی شود، وی را پیشگامِ تحقق جهانی نو برای خویش می کند که حاصلِ رنج ها، و معنا بخشیدن به آن هاست. هماره مهم ترین دغدغه ی افراد این است که چرا رنج؟ چرا ما باید برای زندگی بهتر بجنگیم؟ آیا این زندگی ارزشِ از خود گذشتگی را دارد؟

 اگزیستانسیالیسم به دیالکتیکی اشاره می کند که رهگشاست. زندگی زمانی ارزشِ خود را باز می یابد، که ما بتوانیم از خود چنان بگذریم که انگار چیزی والاتری وجود دارد که این از خودگذشتگی را توجیه کند. به عبارت دیگر از خود می گذریم، تا خود را به دست آوریم؛ خود را فدا می کنیم، تا خویش را احیاء کنیم؛ خود را پُشت سَر می نهیم، تا خویش را در حال بنا نهیم. این تعبیر که ممکن است گیج کننده به نظر برسد بیانگر این است که جنگیدن های ماست که ارزش چیزی را اثبات می کند؛ تا نجنگیم و آماده ی قربانی کردن نباشیم، مهم ترین چیزها را به دست نخواهیم آورد. تا نجنگیم نمی توانیم مدعی شویم ارزشمندیم، یا واجِد ارزش هایی هستیم. این نبرد هم درونی است، و برونی. درونی است زیرا الزام داریم که با عادت های پیشین و دست و پا گیر خود که مانعی در تعالی بخشی به شخصیت مان هستند چالش کنیم. برونی است زیرا هماره باید با تصوری که دیگران از ما داشته اند، و می خواهند داشته باشند، مواجهه ای فعال داشته باشیم. بنابراین ارزش، ارزش نیست، مگر این که تجلی عینی بیابد. ارزش مفهومی انتزاعی نیست، بلکه مقوله ای عملی است برای شکل بخشیدن به هستی ماست. ما می توانیم مدعی شویم عشق برای مان یک ارزش است، ولی مسأله ی مهم این است که ما برای تحقق همین ارزش چه کرده ایم، و عشق چگونه در زندگی مان مُحقق شده است. با بیان این که من عاشق ام، فرایندِ عاشقی کردن مُحقق نمی شود، بلکه عاشقی کردن است که عشق را بیان می کند.

این کتاب نیز چون مُجلدات پیشین به زبانی ساده و آمیخته به تمثیل ها و تجاربی از زندگی روزمره است. کوشیده ام چون قبل مفاهیم فلسفی را در قالبی عینی بگنجانم، و در این باره از تجارب درمانی بهره برده ام. امید دارم بتوانم به همین سیاق مُجلدات آینده را نیز بنگارم، هر چند در این راستا محدودیت هایی نیز دارم.

فهرست مطالب

مقدمه

درآمدی به موضوع

اِنکشاف ها و پوشیدگی ها

علت ها و غفلت ها

دنیاهای کوچک

تعهد به ارزش ها

تَرک و فرا رَوندگی

اِهتمام و اقبال

رشد شخصی

شوق جنگیدن و آفریدن

مثبت نگری به منفی ها و منفی نگری به مثبت ها

آینده سویی و تنهایی

خیال پردازی و تحمل بی معنا

انحطاط و ابتذال

عشق گمشده

 

دیدگاه‌ها  

0 #1 ناصر جابری 1402-08-03 00:25
ارادت و دورود خدمت استاد بزرگ
تحلیل تاب آوری ازمنظرفلفسفه بسیار راهگشاست
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید