امروز : 15 ارديبهشت 1403

با توجه روزافزون به مسائل پيچيده ي درماني من متوجه شدم يكي از مسائل مهمي كه در رابطه ي عاطفي مشكل ساز است، نگرش و نوع عمل اشخاص در رابطه با حق است. در واقع اگر به بسياري از معضلاتِ ارتباطي بنگريم متوجه مي شويم كه افرادِ درگير در اين روابط يا حس مي كنند حق شان ناديده گرفته شده است، يا حقي ندارند، يا از حق آن ها سوء استفاده شده است، يا در حق شان ظلم شده است. ما در اين كتاب با توجه به سال ها كارِ درماني از منظر جديدي به اين مسأله ي قديمي مي پردازيم. اين كه حق چيست، چگونه آشكار مي شود، چه انواعي دارد، تحت چه شرايطي به رسميت شناخته مي شود، تحت چه اوضاع و احوالي ناديده گرفته مي شود، رابطه اش با سَبک هاي تربيتي چيست، چه رابطه اي با آرامش و سلوك متعالي دارد، نسبت اش با قدرت و اقتدار چيست، و اصولاً تحقق اش دربرگيرنده ي مواجهه با چه دشواري ها و چالش هايي است و چه اقداماتي را مي طلبد. هماره در جلسات درماني به اشخاصي برخورده ام كه از اين امر شكايت داشته اند حق آن ها به وسيله ي ديگران ناديده گرفته مي شود، و آنان قرباني مطامع و خواست هاي نزديكان شان شده اند. با توجه به اين امر و تجارب ارزنده اي كه در جلسات روان درماني با مراجعان كسب كرده ام، متوجه شدم مسأله ي حق بيش از آن كه به ديگري مربوط باشد، به خود شخص ارتباط دارد. به يك معنا اشخاص در روابط عاطفي شان آسيب مي بينند، زيرا نگرش و نوع عمل شان در رابطه با حق مشكل دارد. اين افراد كساني اند كه مي پندارند حق آن ها بديهي است، و اين ديگران هستند كه اين را حق را زير پا مي گذارند. ولي مسأله اينجاست كه اين من هستم كه به ديگران مي گويم چگونه با من رفتار كنند، و برايم ارزش قائل شوند يا خير؟ ديگران آيينه ي تمام نماي عمل من در رابطه با خودم هستند و نه چيز ديگر. بنابراين فرض اساسي كتاب بر اين امر استوار است كه ما در هر حال علت هستيم، چه بخواهيم و چه نخواهيم. به عبارتي وقتي:
من به طور مداوم ترديد دارم چه بايد بكنم.
واكنش ديگري:
تصميم گيري براي من/ ملامت من/ مردد دانستن من
من پشتكار ندارم و كاري را در نيمه رها مي كنم.
واكنش ديگري:
بي اهميت تلقي كردن كاري كه آغاز مي كنم/ تمسخر من/ تنبل خواندن من/ بي اعتمادي به من
من داراي اقتدار نيستيم.
واكنش ديگري:
باور نكردن من/ ضعيف خواندن من/ بي حرمتي به من
من نمي توانم ابراز وجود كنم.
واكنش ديگري:
عدم توجه به من/ تحقير كردن من/ خنثي تلقي كردن من
من جدي نيستم.
واكنش ديگري:
جدي نگرفتن من/ بي توجهي به حساسيت هايم/ بي ارزش تلقي كردن برنامه هايم
ما به منزله ي اشخاصي هستيم كه واكنش سازيم، يعني به ديگران اين پيام را مي دهيم چه طرز تلقي نسبت به ما داشته باشند، يا اين كه چگونه با ما رفتار كنند.
اين كتاب به نظر من بسيار روشنگر است، زيرا به تصحيحِ نگرش ما در رابطه با يكي از مهم ترين مسائل زندگي مان مي پردازد، و با نثري ساده و روان، غموض و پيچيدگي رابطه ي عاطفي را در نسبت با حق بررسي مي كند. كوشيده ام مثال هاي زيادي از زندگي روزمره بياورم و با توجه اين تمثيل ها، فلسفه ي حق را براي خوانندگاني كه در ابتداي راه نيز هستند قابل فهم سازم.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید