امروز : 29 ارديبهشت 1403

قسمت اول

 

هنر آبستره بیانگر هنری انتزاعی است که با توجه به آن یک چیز در برگیرنده ی عناصری غایب است، و این غیاب در واقعیت دیده نمی شود. نگریستن تنها مشاهده کردن نیست، بلکه تفسیر کردن، تحلیل کردن و ترکیب کردن و تخیل کردن است. آن چه هنر انجام اش می دهد بازنمایی واقعیت نیست، بلکه چهره بَرگرفتن از واقعیت، به منزله ی واقعیت هاست. ما بر این تصور هستیم که واقعیت همان چیزی است که می بینیم، و احساس می کنیم و بیان واقعیت، یعنی عکسبرداری از واقعیت. اما در جهان با واقعیت ها مواجه ایم، نه یک واقعیتِ مطلق، و آن چه می بینیم، همان چیزی نیست که الزاماً باید ببینیم، بلکه یک چیز از نظر ظاهری، چند چیز از نظر غیرِ ظاهری است، و شاید تنها هنر است که می تواند سرشتِ چندگانه چیزها را نمایان کند.
بی تردید برخی هستند که فیلم هایی را می پسندند که بیانگر همان چیزهایی است که هر روز تجربه شان می کنند، ولی باید پُرسید کارکرد این فیلم ها چیست؟ به تماشاگران این فیلم ها نمی توان خُرده گرفت که چرا علاقه به فیلم هایی دارند که بیانگر تجربه ی مُکررشان در زندگی اند. به کسانی نیز نمی توان ایراد گرفت چرا فیلم های می بینند که بازنمودِ تجربه ی روزمره شان نیست، بلکه دلالت های دیگری بر آن ها مُترتب است. در باره ی هنر باید گفت که هنر می تواند انعکاس دهنده ی مستقیم یک تجربه ی عینی باشد، یا بازتابِ تجربه ی نفسانی یا باطنی، یا بیانگر سرشتِ پنهان چیزها، یا تجلی گر تضادها و تنش های موجود در ماهیت چیزها.
در این میان هنر آبستره بسیار نفسانی تر و ذهنی تر است، و وقتی به اثری آبستره ای می نگریم در می یابیم واقعیت پیرامون مان در آن غایب است، و واقعیتی دیگر که هیچ ندیده ایم در آن جلوه گر می باشد. هنر آبستره آن قدر انتزاعی و ذهنی است که شما وقتی به اثری می نگرید، در می یابید که فقط باید به احساس و تجربه ی باطنی تان توجه کنید، تا بتوانید نقش آفرینی اش را درک کنید. از این رو هنر آبستره از یک نظر به مخاطب بی اعتناست، و خودش آن چنان آزاد است که همه ی قواعد پیشین واقعی را نزد ما به هم می ریزد، ولی از سوی دیگر به مخاطب آزادی بی نهایتی می دهد تا بتواند از یک اثر هر آن چه را حس و تجربه می کند فرا بخواند. این آزادی نفسانی همان چیزی است که ما همه برای درک نامحدودیت مان به آن نیازمندیم.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید