امروز : 29 ارديبهشت 1403

فرداها کجایند؟ به راستی برای کسی که با "فردا" زندگی می کند، فردایی وجود ندارد. چرا که آینده تَشعشُعی از انفجارهای اکنون است؛ آینده زمان نیست، بارقه ای از جوشش هایِ "من" است که به فضا پرتاب می شود، و وقتی به دامنِ "من" باز می گردد، "اکنونی" است که زندگی دیگری را در خود می پَرورد، انفجاری دیگر، برای آغازی دیگر(یادداشت های ادبی ـ فلسفی).

در مرگ به خلوص رسیده ام

هم چون شبِ زِفافِ با موسیقی

همبستری آب و صدا

همخوانی دخترکانی که ذراتِ نور

از سینه شان ساطع می شود.

هم خویشی سامیاران و بَرسام ها

توالیِ سرنوشت های خاکستری و ارغوانی.

در مرگ به جلوسی رسیده ام

که اَرنواز به من یادآور شده بود

مَدهوشیِ سکوت وُ

رقصِ کِیقُباد

ترانه ای فَصیح که بر مَرمَر جاری می شود وُ

اِسرافیلی که مَست می کند

اَشکانی با سلسله ی گیسویش

در خیابانِ مِهر وُ

 کوچه ای سُرخ...

 

فایل صوتی مرثیه مهر؛ سوگنامه علیرضا کاکاوند؛ با صدای رئوف آهوقلندری

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید