امروز : 29 ارديبهشت 1403

براي من آسان نبود كه درباره ي چيزي بنويسم كه هنر است تا علم، شوق و شهود است، تا مهارت، تجربه ي تعالي خويش توأم با تعالي بخشي به ديگري است. هيچ سهل نيست درباره ي چيزي بنويسي كه بيشتر چون خودِ زندگي است با رمزها و رازهايش. درمانگري چنين چيزي است، نه در قالبي مي گنجد، نه در نظريه اي و نه در كتابي. از سوي ديگر تدوينِ نظري آن بر مبناي مجموعِ قواعدي علمي، باعث نمي شود كه از جنبه ي عملي نيز بتوان آن را ضابطه بندي كرد. درمانگري يك هنر است، و در هنر مهارت يكي از اجزاء است، و شهود، خلاقيت، خيال آفريني، زيبايي شناسي، روشن بيني اجزاي ديگر هستند. امروزه به همان اندازه اي كه ما نياز به درمانگر داريم، درمانگر حرفه اي كم داريم؛ به تناسبي كه نياز داريم درمانگران مُجرب و روشن بيني داشته باشيم، درمانگراني كليشه طلب و غير مبتكري داريم كه فاقد جنبه هاي مهم اين هنر هستند، و بيشتر آن را به منزله ي يك مهارت يا فن مي نگرند.

در اين مكتوب بيشتر كوشيده ام به جنبه هاي غير مهارتي، يعني وجوه شهودي، زيبايي شناختي، متعالي و درون رواني درمانگري نظر افكنم، وآن را نه به منزله ي يك تخصصِ صرف، بلكه به مثابه ي يك فراتخصص مطرح سازم. شايد اين كتاب براي برخي درمانگران سودمند و جالب، و براي برخي ناخوشايند به نظر برسد، ولي واقع امر اين است كه مُعرفِ ديدگاهي بنيادي در روان درماني است كه خاستگاه اش رويكردهاي انسان گرايانه، معناگرايانه و وجودگرايانه است. طي سال هاي مُتماديِ درمانگري به اين امر بيش از پيش واقف شده ام كه درمانگر واقعي كسي است در حال درمانِ خويش. وي كسي نيست كه با اقتدار پُشت ميزي بنشيند، و از آن جا به مراجع خود بنگرد، و فرض اساسي اش اين باشد كه چگونه بايد مشكل رواني او را حل كند. بلكه درمانگر اصيل كسي است كه در موضعي برابر، خود را در معرض يادگيري، مواجهه و قضاوت مراجع قرار مي دهد، و از احساسات اش هراسي ندارد، و به روي جهان او باز و گشوده است. به عبارتي درمانگر واقعي همان گونه كه هست مي نمايد، ونيازي ندارد خودش را شخصِ فاقدِ مشكلي بنُمايد كه نه از چيزي رنج مي كِشد، و نه واجِد بحراني در زندگي اش بوده است. اين چنين درمانگري فقط يك درمانگر نيست، بلكه شخصي درمان شونده نيز هست؛ كسي است كه مراجع هم به او چيزهايي مي آموزد كه به يقين در رشد و تعالي فردي اش بااهميت است.

من در اين مكتوب كوشيده ام با همه ي بضاعت ام به تشريحِ درمانگري به منزله ي يك هنر بپردازم. هر چند در طي   سال هاي دراز كوشيده ام درمانگري را تجربه كنم، ولي اذعان دارم فقط مراجعين ام بوده اند كه من را در اين باره ياري كرده اند، و موجب شده اند به آن چه مي گويم، عمل مي كنم و هستم وقوف بيشتري يابم. آن ها كساني هستند    شايسته ي سپاس و احترام بيكران. بدين خاطر آن چه را حاصل كرده و در حالِ اكتساب اش هستم، مرهون مشاركت، تلاش و محبت صميمانه ي آن ها مي دانم.

 

 

 

 

فهرست مطالب

مقدمه مؤلف

درمانگر سركوبگر

درمانگر ساحر

درمانگر منفعل

درمانگر فعال

پاسخ هاي همدلانه

انعكاس احساسات

احساس عطوفت

پذيرش

تعابيري در باره پذيرش

شخص محوري

پذيرش و تسهيل رابطه ي كلامي

رهنمودهايي براي درمانگر

ملاحظات درمانگر  پیرامون پرسش ها و درخواست های مراجع

فرایند پاسخ های مبتنی بر درک همدلانه

پرسش های مراجع و پاسخ های درمانگر

روان درمانگر كيست؟

اعتماد

روان درماني انساگرا و هنر درمانگري

درمانگر انسان گرا: ارزش ها و مفاهيم

درمانگري و تغيير

درمانگري: تخصص و فرا تخصص

 

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید