امروز : 29 ارديبهشت 1403

این کتابی است در وصف رابطه ی عاطفی مبتنی بر سلطه پذیری و آگاهی ناشاد. شاید در ابتدا برای تان عجیب به نظر برسد که چه ارتباطی بین این دو وجود دارد، و این که اصولاً آگاهی از چه رو می تواند ناشاد باشد. من در این کتاب کوشیده ام نسبت این دو را روشن سازم، و ماهیتِ آگاهیِ ناشاد را تبیین کنم. با این حال باید گفت مبحثِ آگاهی ناشاد ژرف است و جای پرداختِ بسیاری دارد.
در این باره آن چه مهم است این که بدانیم ما به منزله ی وجود انسانی در معرضِ دریافت هایی هستیم که برای مان رنج آور است. این دریافت ها که به گونه ی مستقیم و غیر مستقیم قابل اکتساب هستند، هر چند ناخوشایند تلقی می شوند، ولی می توانند منشأ و سرچشمه ی توسعه ی شخصیت تلقی شوند. ناشادی ضمن این که رنج آور است، ولی به منزله ی بدی نیست، ناشادی پیامی است برای ما که فکری به حال خودمان کنیم، از مشکلات نگریزیم، تن به مبارزه دهیم، و به تعالی خود یاری رسانیم.
این در حالی است که برخی افراد به عوضِ رویارویی با آگاهی ناشادِ خویش، می کوشند آن را سرکوب کرده، یا از دست اش بگریزند. بنابراین به هر وسیله ای متوسل می شوند تا با ناشادیِ وجود خویش مواجه نشوند، و خود را سرگرم سازند. در این باره با طیفی از اشخاصی نیز روبرو هستیم که می خندند، و حتی شاید دیگران را نیز بخندانند، ولی درونی غمگین و ناشاد دارند، و حتی دیگران را در مورد حالِ خویش گمراه می کنند. یعنی باعث می شوند همواره شخصی خوشحال به نظر برسند، شخصی شاد که می خندد و غمی در این عالم ندارد. در این حال است که همین دفاعِ روانی باعث می شود فرد نتواند خودش را برای دیگران قابل درک و فهم کند، و البته متعاقباً از این امر شاکی باشد که چرا دیگران او را نمی فهمند و درک نمی کنند.
در این کتاب که به گونه ای دنباله ی کتب والد سرکوبگر و رابطه ی عاطفی و مسأله ی سلطه پذیری است کوشیده شده است که عوارضِ سرکوبگری عاطفی در نسبت با آگاهی ناشاد توضیح و تشریح شود. بنابراین به خوانندگان عزیز توصیه می شود که برای درک و فهم بهتر مطالب آن، دو کتابِ فوق را مطالعه کنند.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید