امروز : 29 ارديبهشت 1403

مسئوليت پذيري يكي از عمده ترين مباحث در معنادرماني است. به اين سوالات دقت كنيد: من در زندگي چگونه بايد باشم؟ ودرچگونه بودنم چه وظايف و مسئوليت هائي بر عهده دارم؟
اين سوالات ما را متوجه مي كنند كه انساني هستيم كه در جهان با خويش و ديگران زندگي مي كنيم و لذا نسبت به خود وديگران و جهان پيرامون مان وظايفي داريم، به همين دليل در معنا درماني مسئوليت هاي انسان به سه دسته تقسيم مي شود.
1- مسئوليت نسبت به خويشتن
2- مسئوليت نسبت به ديگران
3- مسئوليت نسبت به جهان
مهم ترين شق مسئوليت پذيري، پذيرش مسئوليت نسبت به خويشتن است. زيرا توجه به مسئوليت ، در بر دارنده ي پاسخ به اين قبيل سوالات است. چرا زندگي مي كنم؟ معناي زندگي من چيست؟ چه اهداف و برنامه هائي دارم ؟ براي نيل به اهدافم از چه روشهائي استفاده مي كنم؟
اصولاً مسئوليت پذيري نوعي تعمق آگاهانه است به همين دليل مي گوئيم ، هر انساني مسئوليت پذير نيست و به ضرورت آن در قبال خويش، ديگران و جهان هستي واقف نمي شود. مسئوليت پذيري اطلاق به معرفتي دارد كه من نسبت به وجود خودم وموقعيت ام در جهان، نوع تفكرم در ارتباط با خويشتن و ديگر پديده ها، غايت ها و اهداف شخصي ام برمي گزينم.

اصولاً معرفت شناختي ، خصيصه ي بنيادي انسان است، مسئوليت پذيري تبلور معرفت ما نسبت به خويش در جهان هستي است. پس با صرف نظر از معرفت شناختي شخصي ، وجود انسان در اين جهان دلالت مستقيم بر مسئوليت پذيري ندارد.
به راستي چرا ما در صدد شناخت خويشتن و ديگران بر نمي آئيم؟ به نظر من پاسخ واضح و روشن است،زيرانياموخته ايم كه اعتماد كنيم. از بيان وجود خود به صورت واضح وشفاف واهمه داريم،ترس داريم كه از جانب ديگران مورد سواستفاده قرار بگيريم. به همين دليل سعي در ايجادمخفي گاه و پنهان كردن خود داريم.نيات،انگيزه ها،عقايدوتصميمات خودرا پنهان مي كنيم و دليلش هم حفظ خويشتن است. براي رهائي از اين وضعيت، مسئوليت پذيري به چند شكل خود را نشان مي دهد:
- من سعي مي كنم خود را به ديگران بشناسانم.
-زمينه ي درك شدن خودم را براي ديگران فراهم مي كنم.
-در روابط خود شفاف عمل مي كنم.
-درچار چوب معنوي ساده زيست هستم.
-مسئولیت ام را در قبال خويشتن، ديگران و جهان مومنانه انجام مي دهم.
مسئوليت پذيري و فقدان آن مراتبي دارد. مثلاًشخصي ممكن است در قبال ديگران احساس مسئوليت كندولي در قبال خود وجهان خير. در حالتي ديگر ممكن است دربرابر خودش مسئوليّت پذير باشد ولي در قبال ديگران و جهان خير.در هر حال هر چه معرفت انسان بيشتر باشد مسئوليت پذيري در او تقويت مي شود.
پس مي توان نتيجه گرفت كه : انسان متفكر مسئوليت پذير است.
مسئوليت پذيري با كمال يافتگي شخصيت ارتباط دارد. در هيچ كجاي جهان كسي يافت نمي شود كه كمال يافته باشدولي مسئوليت پذير نبوده باشد. تمام كساني كه در رشد فرهنگ معنوي بشر نقش داشته اند انسان هائي مسئوليت پذير بوده اند و اين ويژگي در هر سه جنبه ي فوق نمود داشته است.اينان چون مسئول رشد خود بوده اند و با ديگران، و جهان نيز در ارتباط هستند. لذا در رابطه با ديگران هم مسئول اند.
وقايع آن سر جهان بر خلاف ظاهر با من ارتباط دارد ـ به مبحث انجام وظيفه در مقام انسان جهاني،دفتر اوّل معنا درماني مراجعه شودـ .

رئوف آهوقلندری

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید