امروز : 29 ارديبهشت 1403

مقدمه مؤلف

اين كتاب در واقع درس گفتارهايي است كه در راستاي كلاس اقتدار تحرير شده اند. از آن جايي كه مبحث تغيير بيش از اندازه اهميت دارد و كمتر به گونه ي مستقيم به آن پرداخته شده است، وظيفه ي خود ديدم كه در باب روشنگري مطالبي در باره ي آن بنويسم. ما همه نيازمند تغيير هستيم. در واقع زندگي مي كنيم تا تغيير كنيم، و تغيير مي كنيم تا زندگي كنيم. از اين رو به نظر مي رسد تغيير جُز اجتناب ناپذير زيستن است. با اين حال آن چه بيشتر در اين مكتوب مَد نظر است تغيير به منزله ي رشد و تحول شخصي است، و آن چه براي بسياري مشكل مي نمايد همين است. به نظر مي رسد با توجه به نظام عادات و روش هاي تربيتي ناكارآمد، تغيير كردن در زمينه ي رشد شخصي كار دشواري باشد. اشخاص تغيير كردن را دوست دارند، ولي رنج و مَشقت توأم با آن را خير. از اين رو نعمات تغيير را مي پسندند، ولي نقمات اش را نه. آن چه اهميت دارد توجه به تغيير  به منزله ي سفر است. سفري كه در آن ما با انواع دريافت ها، شهودات، تجارب و مكاشفات رويارو مي شويم و در واقع پوست مي اندازيم. سكون به همان اندازه كه راحت است، مشكل ساز است. همين كه ما از تغيير سَرباز مي زنيم، به ركودي دچار مي شويم كه بنيادهاي زندگي مان را متزلزل مي سازد. ولي شماري از اشخاص سُكون و راحتيِ ابتدايي آن را بر تغيير و لذت آتي اش ترجيح مي دهند، و از آن چه كه بايد انجام دهند، از پاسخگويي به نيازهاي واقعي شان، از هماهنگي با ديگران و آن چه زندگي مي طلبد باز مي مانند.

در این کتاب بر نکته های مهمی در بابِ تغییر تأکید می شود. این که تغییر ناگهانی نیست؛ تغییر خودش توأم با مخاطراتی است؛ تغییر صرفاً به معنای کسبِ حالِ خوب در کوتاه مدت نیست؛ تغییر در ابتدا خیلی بزرگ نیست، و تغییرِ بزرگ ناشی از تغییراتِ کوچک تدریجی است؛ تغییر اضطراب زاست، و برای کسی که می خواهد تغییر کند،تجربه ی چنین اضطرابی اجتناب ناپذیر است؛ تغییر با رنج ها و مصایبی توأم است که تسهیل آن را با مانع مواجه می کند؛ تغییر هم جنگیدن با خود است، و هم تصوری که دیگران درباره ی من دارند؛ تغییر در ابتدا باعث می شود گاه ما در ابتدا احساس بیگانگی با خود کنیم، زیرا همواره با تصوری ثابت از هویت خویش زندگی کرده ایم.

در این کتاب ما موانع تغییر را می شناسیم، و در می یابیم در برابرِ تغییر همواره مقاومت هایی داریم که از گذشته ی ما ناشی شده اند. بدین خاطر متوجه می شویم مهم ترین مانع در تحققِ تغییر ابتدا خودمان هستیم؛ این من هستم که علیه خویش کارشکنی می کنم، به تعویق اندازی دارم، خیال بافی می کنم، و خیال هایم را جایگزین تغییراتی می کنم که باید به گونه ای واقعی در زندگی ام رُخ دهند. این من هستم که در کارزارِ زندگی، همواره بر امنیت ام آن قدر اصرار دارم که استقلال و آزادی عملکردم را تضعیف کرده، و چون شخصی حمایت طلب همیشه مترصد این هستم هیچ گونه خطری را تجربه نکنم.

اين مكتوب درآمدي بر موهبت هاي تغيير نيز هست، اين كه تغيير مي تواند چه پيامدهاي عظيمي در زندگي مان به بار آورد، و ما با تغيير به چه دستاوردهايي مي رسيم. هم چنين به ماهيت تغيير، جنبه ي مثبت و منفي آن، و وجه افزايشي و كاهشي تغيير پرداخته شده است. اميدوارم اين كتاب كوچك راهنمايي ساده باشد براي كساني كه عزم تغيير دارند، كساني كه ميل به تغيير دارند، ولي دشوارش مي يابند، و كساني كه اين گرايش را ندارند، و در پي انگيزه اي براي تغيير هستند.

مقدمه بر ویراست اول

کتاب تغییر مورد استقبال زیاد مخاطبان قرار گرفته است. با بررسی بیشتر متوجه شدم دلایلِ استقبال خوانندگان به قرار زیر بوده است:

ـ نثر ساده و روان در امری پیچیده؛

ـ ارتباط متن با تجربه ی مخاطب؛

ـ تازگی و تنوع مطالب؛

ـ ایجاد احساس امیدواری نسبت به تغییر؛

ـ کسب بینش در باره ی تغییر خویشتن؛

ـ ساختار تجربی متن و نه آکادمیک آن.

در ویراست نخست کتاب کوشیده ام موضوعاتی را که در این چند سال کارِ درمانی اهمیت بیشتری پیدا کرده اند بسط دهم، از جمله به تفصیل در باره ی دفاع ها و مقاومت ها نسبت به تغییر سخن گفته ام. مبحثِ دفاع ها یکی از مهم ترین مباحث روان درمانی است، و بی تردید یکی از برجسته ترین واکنش هایی است که شخص در مقابل تغییر از خود نشان می دهد. بسیاری از افراد واقف نیستند که خودشان مهم ترین مانع را در راهِ تغییرِ خویش ایجاد می کنند، بلکه همواره از این امر شاکی اند که دیگران مانعِ تغییرِ آن ها هستند. در واقع این اشخاص کسانی اند که احساس می کنند تغییرِ آن ها، منوط به تغییرِ دیگران است. به همین خاطر در تغییر خود احساس ناتوانی کرده، و دیگران را مُسبب رنجِ خویش تلقی می کنند. با این حال باید بر این نکته تأکید کرد که دیگران مهم ترین مانعِ تغییرِ من نیستند، بلکه این من هستم که دیگران را مهم ترین مانعِ تغییر خویش تلقی می کنم. دیگران موانعی را که من برای خودم ایجاد کرده ام برجسته تر می کنند، و احتمالاً بر همین مبنا آن ها را بزرگ تر جلوه می دهند.

اصلِ مهم در تغییر این است که بپذیریم هیچ کس به اندازه ی من، در تغییرِ من، مؤثر نیست. اگر ما دیگران را در تغییر خودمان مهم بدانیم، هیچ گاه تغییر نخواهیم کرد، زیرا به طور آشکار پذیرفته ایم که اختیاردارِ زندگی و سرنوشتِ خویش نیستیم. دیگری در نهایت یک دیگری است، و از آن جا که دیگری است، عاملی تسهیل کننده یا دشوار کننده ی تغییر است، ولی مانع جدی تغییر نیست. از این رو زندگی همه ی ما به این بستگی دارد تا چه اندازه زندگی را متعلق به خود می دانیم، یا تا چه میزان با خویش ارتباط داریم، و می توانیم خویشتن مان را از قفس هایی که برای خود ایجاد کرده ایم آزاد کنیم. تغییر مستلزمِ در اولویت قرار دادن خویش است. اگر تا این لحظه پنداشته ایم احساس خوشبختی ما، مَرهون این است که خوشبختی را به ما بدهند، سخت در اشتباه بوده ایم. سعادت، شخصی است، و ساختنی است؛ سعادت، گرفتنی نیست، و هر کسی که می خواهد در زندگی احساسِ خودبودگی و آرامش کند ناگزیر است این فرض را بپذیرد که بیشترین سهم را در تغییرِ خویش دارد.

 

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید