امروز : 29 ارديبهشت 1403

روان درمانی گُستره ای وسیع و پیچیده از مداخلاتِ درمانی است به منظور یاری رسانی به اشخاصی که در انطباق و سازگاری خود مشکل پیدا کرده اند، و به همین خاطر در رنج اند. این ناسازگاری و عدم انطباق هم در تعارضات درونی، یعنی تعارضاتی بین بخش های مختلف شخصیت یک فرد نمایان می شود، و هم تعارض با دیگران، یعنی روابط شخص. با این حال هنگامی که کسی دچار ناسازگاری و عدم انطباق است، با اُبژه ها و حیطه ی مربوط به کاروَرزی ها نیز مشکل پیدا می کند، و کارکردهای معمولی خودش را از دست می دهد.

روان درمانی شامل طیف های زیادی است، ولی در این کتاب به رویکردهای خاصی اشاره می کنیم، ومَفصل بندی های گفتاری ما پیرامون چند حوزه ی مشخص است مثل روان درمانی تحلیلی، روان درمانی اگزیستانسیال، معنا درمانی و روان درمانی انسان گرا. این به دلیل عطفِ توجه من به این طیف های روان درمانی است، چرا که علاقه ام در کارِ درمانی همین حیطه ها را شامل می شود.

گُزین گویه ها هم جنبه ی فلسفی روان درمانی را شامل می شوند، و هم جنبه ی روان شناختی آن را. به همین دلیل در راستای روشن سازیِ پیوندی هستند که همواره بینِ روان درمانی و فلسفه وجود دارد؛ با این حال خودِ گُزین گویه ها در قالب های زیبایی شناسی ادبی هم جای می گیرند. دغدغه ی من هماره این بوده است که بتوانم این سه حیطه ی مهم را در ارتباط با یکدیگر ببینیم، زیرا بر این باور هستم که در کارِ درمان،  فلسفه و ادبیات را از روان درمانی نمی توان جدا کرد.

گُزین گویه هم چنان که از نام اش پیداست یک توضیح نیست، بلکه چکیده و عصاره ی یک فرایند یا انتزاعِ مفهومی چند مفهوم، یا عبارت، در مورد موضوعی است. بنابراین گُزین گویه هم شکلی از بیان مسأله است، هم اِنشراحی پیرامون آن، و هم موضوعی برای اندیشیدن. در واقع گُزین گویه ها پیکربندی جدیدی است از آن چه ما شاید تجربه اش کرده ایم، ولی قادر به توصیف اش نبوده ایم. بدین سان گُزین گویه ها هم راهنمایی در ورود به موضوع اند، و هم عبارتی برای تحلیل و توصیف می باشند، و هم شکلی فشرده از تحلیلی بسیط ترند.

قالب های بیانی چون گُزین گویه ها مصدرِ توجهی جدید به موضوع می باشند. ما همواره نیاز نداریم چیزی را توضیح دهیم، تا توجه کسی را به آن چیز جلب کنیم، بلکه می توانیم چیزی را در قالبی نو بگنجانیم، تا بتواند خود به خود توجه برانگیز باشد، و موجب التفات دیگران شود. گُزین گویه باید جنبه ی فلسفی، ادبی وروان شناختی داشته باشد تا مشمول چنین توجهی شود.

گُزین گویه قالب مدرنی برای بیانِ اندیشه ها از یک سو، و برانگیختن اندیشه ها از سوی دیگر است. بنابراین هر گُزین گویه فقط مُعرف یک گزاره و یک موضوع نیست، بلکه گاه بیانگر چند موضوع مرتبط به هم نیز هست که پیوندهای میانِ آن ها در بَدو امر پوشیده است. فقط با تحلیلِ کُلِ گزاره است که می توان پیوندهای درون آن را آشکار ساخت. با این حال گُزین گویه موجِد برانگیختن احساسات هم هست، و نیشتری است که بر جریان ملایمِ عاطفه وارد می شود.

دلالتی بر راستیِ گُزین گویه وجود ندارد، یعنی آن جنبه ی اثباتی ندارد. از آن جایی که گزاره های پیچیده مَحملِ تأویل های متعدد است، و هر تأویلی با دریافتی توأم است، نمی توان صِحتِ کاملِ تعبیرها را معلوم داشت، زیرا گُزین گویه عبارتی است که به محض پیدایش رها می شود، و در جهانِ خوانش ها می نشیند، و از آن جایی که فشرده و گاه با ایهام توأم است، با اثبات سرسازگاری چندانی ندارد.

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید