امروز : 29 ارديبهشت 1403

ایمان مقوله ای ژرف است که به هیچ وجه فقط جنبه ی تاریخی ندارد، بلکه چیزی است مربوط به امروز و آینده ی بشر. امروزه بسیاری نیز جویای ایمان هستند و می خواهند به واسطه ی ایمان، در این جهان پرآشوب برپا به ایستند، نهراسند، و آرامشی عمیق را تجربه کنند. با نگریستن به طیف متنوع مراجعان ام دریافته ام غالب آن ها جویای چیزی هستند فراتر از خودشان، نیرویی که بتواند آن ها را سرشار کند و در رویارویی با بحران ها نیرومندشان سازد. شاید امروز بیش از دیروز تمنای ایمان در قالبِ طلبِ آرامش، قرار و شجاعت وجود داشته باشد. در جهانی که انسان به شدت احساس تنهایی می کند، و نیز تنهایی اش را تقدیری محتوم می داند که قادر نیست بر آن  فقط در چارچوب روابط انسانی اش غلبه کند، ایمان خود جهانی است که باید بدان وارد شود. در عصر دلواپسی و اضطراب و ناامنی، در دنیایی به شدت متنوع و متحول شونده که انسان در معرض محرک های غیرقابل انتظار و گاه تکان دهنده ای است، ایمان ستونی است که می تواند بدان چنگ اندازد، و در جایی قرار یابد، و به تلاطمات دنیا بنگرد، بی آن که احساس کند خود وجودی متلاطم است. از این رو ایمان بیش از هر چیز به ما نگره ای را می بخشد که می توانیم خودمان باشیم و احساس نکنیم از قافله ی زندگی عقب مانده ایم.

این کتابی است در وصف ایمان. با این حال چارچوبِ اصلی کتاب چگونگی کمال روحانی انسان در سه مقام شریعت، طریقت و حقیقت است. کوشیده ام تا آن جا که در بضاعت ام بوده است این سه مفهوم عملی را شرح دهم، و در قالبِ ارکان طریقت به بحث درباره ی ایمان و عشق پرداخته ام. شاید ایمان از جمله موضوعاتِ بسیار مهمی است که به قامت منزلت و اهمیت اش درباره ی آن به وضوح ننگاشته اند. با این حال من در پاسخ به نیاز مراجعان ام، و با توجه به آیات گوهربار قرآن کریم، و بهره گیری از سایر منابع خصوصاً مثنوی معنوی به توصیف ایمان پرداخته ام، هر چند واقف ام که ایمان بنا به شرح عرفا توصیف پذیر نیست.

درباره ی عشق هم به مثنوی معنوی و هم به دیوان حافظ نظر داشته ام. در بررسی عشق از منظر مولانا نگره ای تا حدی انتقادی داشته ام، و موضع حافظ درباره ی عشق را امروزی تر و پسندیده تر یافته ام. ولی این بدان معنا نیست که منظر مولانا را نمی پسندم. نگره ی مولانا در باره ی عشق نیز به همان اندازه که محل انتقاد است، قابل تمجید و تکریم نیز هست، زیرا ابعادی از وجود آدمی در رابطه با خداوند را هویدا می سازد.

انگیزه ام را در نگارش این دست کتاب ها، هم چنان که پیش از این گفته ام، مرهون مراجعان ام می دانم.کسانی که به قولی جهانِ اکبر هستند و من را با چالش هایی مواجه می سازند که به گونه ای اجتناب ناپذیر باید به آن ها پاسخ دهم. از این نظر راهنمای من کتاب های روان شناسی نیستند، بلکه دنیای درونی مراجعان ام است. جهانی که هر چه در آن می نگرم، احساس می کنم کم نگریسته ام.  

 

 

فهرست مطالب

مقدمه مؤلف

رشد معنوی

ویژگی شناسی سیر معنوی

شریعت

طریقت:

ایمان

عشق

مولانا و عشق

حافظ و عشق

حقیقت

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید