امروز : 29 ارديبهشت 1403

سروده هاي مولوي مجموعه اي از حكمت و دانش ژرف پيرامون زندگي انسان و تشريح اصول و مراحلي در تعالي شخصيت اوست. در واقع هر روان شناس يا پژوهشگري در زمينه ي علوم اجتماعي يا فلسفه وقتي به اين سروده ها مي نگرد، با روايت ها و ابياتي مواجه مي شود كه ضمن داشتن صورتي زيبايي شناسي، داراي ماهيتي عميق و پرسش برانگيز در باره ي وجود انسان هستند. در اين واكاوي ها آن چه مشخص مي شود اين كه وجود انسان داراي پويايي و تحركي است كه ماهيت آن از فرش به عرش رفتن است. در حقيقت گوهر انديشه ي مولانا اين است كه آدمي وجودي به خود واگذار شده نيست؛ بلكه بار امانتي بر دوش اوست، و اين بار همانا تحقق تعالي شخصيت اش در راستاي معبود الهي است.

ولي در نگره ي مولانا ما با آن وظيفه شناسي سخت و انعطاف ناپذير در باره ي انسان مواجه نيستيم، بلكه به مسئوليتي بر مي خوريم كه آدمي آن را بر مي گزيند، تا خود را لايق يك زندگي بهتر سازد. مضامين تعالي جويي در نگره ي مولانا با ظرافت، باريك بيني، دقت و زيبايي هر چه تمام تر بيان شده اند، به  گونه اي كه ابيات آن به گونه اي مستقل محل تأويل و تفسيرهاي متمايزي قرار مي گيرد. در واقع مولوي خصوصاً در مثنوي معنوي انديشه هايش را در قالب داستاني مي ريزد، و ضمن روايت گري، به شرح باطني و دروني زندگي، حالات و كيفيت هايي مي پردازد كه مُبين حكمت است. حكمت سخني فيلسوفانه نيست، بلكه بياني مركب از فلسفه، زيبايي شناسي، روايت گري ادبي، عرفان و اخلاق است كه وقتي با آن رويارو مي شوي حس مي كني بارقه اي در درون ات پرتو افكن مي شود و به بصيرتي مي رسي كه تاكنون نرسيده اي. از اين رو ما در اين مكتوب بيش از هر چيز با حكمت مواجه ايم ـ صرف نظر از اين كه برخي مطالب به ناگزير جنبه ي تاريخي دارند و به زندگي و آثار و شرح حال مولانا اختصاص پيدا كرده اند. اين كتاب فقط حاصل تلاش فردي من در تعمق و تأويل نيست، بلكه وامدار اهتمام مولوي شناسان و پژوهشگران ديگر است. بالطبع درباره ي انديشه ي مولانا آن قدر گفته و نوشته اند كه شايد چنين مكتوبي تكراري بنمايد، با اين حال سروده هاي مولانا جاودانه است، و بررسي نگرش او نيز هماره باقي خواهد ماند.

 رئوف آهوقلندری

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید