امروز : 29 ارديبهشت 1403

ایوب کتاب رنج است، یا پاسخی به رنج، یا معنایی که در رنج نهفته است، یا کوشش وافرِ آدمی برای تببینِ پدیدآیی رنج، یا درکِ ایمان از طریقِ رنج، یا آزمونِ اخلاقی انسان به واسطه ی رنج؟ شاید ایوب کتابی است برای همه ی این پرسش ها. سرنوشت ایوب نه آن چنان که در اینجا آمده است، تقدیر بشر است. انسانِ تنگاتنگِ رنج و محدودیت از یک سو، و پیش بینی ناپذیری زندگی از سوی دیگر. به راستی کتاب ایوب سِرشت تراژیک زندگی آدمی را می نُماید به گونه ای که انسان آینده نیز با آن همسو است و تا انسان، انسان است از آن گُریزی ندارد.

ایوب آن چنان که عهد عتيق[1] عنوان می کند مردی است از سرزمین عَوص. گویند عَوص منطقه ای در شرق فلسطین بوده است. با این حال مکان جغرافیاییِ جایی که ایوب در آن می زیسته است چندان اهمیتی ندارد؛ آن چه مهم است نحوه ی رویارویی ایوب با سرنوشتِ خویش است که در همه ی اعصار سرنوشتی است برای بشر. انسان چه در شمال بزیید و چه در جنوب   نمی تواند از رنج بگریزد، و این رنج در همه ی احوال همدم و همنشین آدمی است. او بر مبنای همین رنج ممکن است برای همیشه از خداوند بگریزد، یا ممکن است به خداوند بازگردد؛ با این حال انسان هیچ قادر نیست از رنج بگریزد و رنج هماره با اوست.

 

کتاب ایوب را می توان دلالتی هستی شناختی بر رنج تلقی کرد: انسان به راستی دارای سرشتی سوگناک است و از همه سو در محاصره. انسان دارای محدودیتی جانکاه است هم از سوی گذشته، بدان لحاظ که قادر به تغییرِ آن نیست؛ و هم از سوی آینده بدان طریق که نمی تواند آن را متعین سازد. انسان از سویی خلیفه الهی است و از سوی دگر حتی مالکِ بدن خود نیز نیست. وجود جسمانی او هماره در معرضِ تهدیدِ بیماری ها و نقص ها است. انسان از سوی دیگر با کسان می زیید، با دیگرانی که هماره غیر هستند و غیر می مانند ولی الزام دارد با این اغیار همدم و همساز شود و آزادی خود را با آزادی دیگران هماهنگ سازد. سوای این ها، انسان باز هم محدود است و این تناهی برای او رنجبار.

کتاب ایوب روایت رنجی بی مانند است، رنجی در آن سوی طاقت بشری، حرمانی که برای آن تسلایی نیست؛ عذابی که برای آن دلیلی نیست؛ رنجی که هر چه علت آن را می جویی، پاسخی برای آن نمی یابی؛ رنجی برای همه ی انسان ها شاید به خاطر گناه اولین یا پیامدِ آن که هبوط باشد.

***

من كتاب ايوب را تأويل و تفسير كرده ام و مبنايم روش پديدارشناختي و عزل نظر كردن از قضاوت هاي پيشيني بوده است. در روش پديدارشناختي آن چه شايان اهميت است اجازه دادن به متن به مثابه ي وجودي است كه با شخص سخن مي گويد. در اين روش مفسر محدود نيست، و مي كوشد جنبه هاي متمايز و گاه متضاد يك گزاره را تفسير كند و از خلال تفسير، معناي باطني آن را به طريقي كه بر آگاهي بازتاب مي يابد هويدا سازد. با اين حال تأويل پديدارشناسانه خود متني است شايسته ي تأويلي ديگر به وسيله ي خواننده. در تأويل پديدار شناختي هيچ گزاره يا نتيجه ي قطعي وجود ندارد و پويايي يك اثر به منزله ي يك وجود زنده و بالنده نمود مي يابد. بنابراين ما با ديالكتيكي در سراسر متن روبرو هستيم؛ گاه به جانب ايوب گرايش مي يابيم، و گاه متمايل به نقادان ايوب مي شويم؛ در جايي كه حس مي كنيم سخني قطعي ارائه شده است، به نقض آن بر مي خوريم، و قطعيتِ آن با گزاره اي سنجشي شكسته مي شود. بنابراين انگار كه در حال زير و زِبر شدن خود هستيم، با متن مواجه مي شويم، و احساس مي كنيم اين ايوب نيست، بلكه خود ما هستيم كه سخن مي گوييم؛ و اين منتقد ايوب نيست، بلكه ما هستيم كه پرسش مي كنيم و رفتار و بيانات ايوب را به بوته ي نقد مي كشيم.

در راستاي تأويلي پديدارشناختي من كوشيدم خودم را تسليم متن كنم، و اجازه دهم او به تمامي با من سخن بگويد. سعي كردم هر آن چه را كه متن بر من آشكار مي كند مبنايي قرار دهم براي رفتن به سوي ناگفته هاي آن، و هويدا ساختن جنبه هاي پنهان و مستورش. از اين رو هم چنان كه به آزادي متن احترام نهادم، خودم را آزاد گذاردم تا جستجو كنم. از اين رو متن حاضر هم جنبه ي تأويلي دارد، و هم جستجوگرانه و كاوشي، و هم مكاشفه اي و اكتشافي.

***

در دائرة المعارف كتب مقدس[1] به نكات جالب توجهي در باره ي كتاب ايوب بر مي خوريم كه ذكر آن ها خالي از لطف نيست. هر چند بيانات دائره المعارف مبين تحليل پديدارشناختي از كتاب ايوب نيست، ولي نكاتي را مطرح مي سازد كه ممكن است براي برخي از خوانندگان جالب باشد.

در دائره المعارف كتب مقدس مي خوانيم در كتاب ايوب دو تاريخ مبهم وجود دارد:

الف) تاريخ شخص ايوب و زمان زندگي او

ب) تاريخ الهام نويسنده اي كه كتاب را تنظيم كرده است

تاريخ مربوط به دوم مي تواند در فاصله ي زماني ما بين سلطنت سليمان تا تبعيد قوم بني اسرائيل قرار گيرد. گرچه نويسنده یا نویسندگان كتاب بني اسرائيلي بوده اند ولي هيچ اشاره اي به تاريخ قوم اسرائيل نكرده اند.

هم چنين در دائرة المعارف كتب مقدس مي خوانيم كتاب ايوب شرح عميقي از اعتقاد به عدالت خداوند يعني عدالت او در پرتو رنج بشر است. اما شيوه اي كه به وسيله ي آن مشكل اعتقاد به عدالت يَهُوَه[2] مطرح شده است و بدان پاسخ داده مي شود به شكل بارزي ريشه در تفكر قوم يهود دارد. سؤالي كه نسبت به اعتقاد به عدالت خداوند در افكار يونانيان و بعدها غربي ها وجود داشته است اين مي باشد كه چگونه مي توان در دفاع از عدالت خداوندِ قادرِ مطلق در رويارويي با شر، بخصوص در وضعيتِ دردآور انسان و به ويژه رنجِ انسان هاي بي گناه، سخن گفت. در مقابل اين سؤال سه احتمال از نظر فلسفي مطرح مي شود:

انسان گنه كار است و بي تقصير نيست؛

يَهُوَه قادر مطلق نيست؛

يَهُوَه عادل نيست.

در هر صورت در تاريخ قوم اسرائيل قادرِ مطلق بودنِ خداوند، و كاملاً عادل بودن او امري مسلم بوده است، و هيچ انساني از ديدگاه خداوند كاملاً بي عيب و بي گناه نبوده است. اين سه فرض هم چنين پايه و اساس الهياتِ ايوب و دوستانش را تشكيل مي دادند. پس از آن با منطقي ساده به نتيجه اشاره مي شود: رنج و زحمت هر شخص نشانگرِ اندازه ي گناهانِ او از ديد خداوند است. در چنين متنِ الهياتي اعتقاد به عدالت خداوند مشكل محسوب نمي گردد، زيرا راه حل آن بديهي و واضح است.

اما آن چه در خلاصه ي كتاب در نمونه ي ايوب از نظر الهياتي بديهي و بدون انتقاد است، فشارِ ذاتي همراه با تجربيات واقعي بشر است. آناني كه خداترس واقعي بوده، و از نظر شخصيتِ اخلاقي خود درستكار هستند، ولو اين كه كاملاً بي گناه هم نباشند، خودشان را از گناهان فاحش حفظ مي كنند. اما با اين حال به تلخي مُتحمل رنج و زحمت مي گردند. اين الهيات بديهي و مسلم هيچ نوع تسلي را به هماره خود نداشته، و راهنمايي كننده ي نيز نمي باشد. فقط معماي بزرگي را مطرح مي كند: يعني خدايي كه رهايي از رنج و زحمت در زمان نياز و فشار روحي به او نسبت داده شده، همان راز و معماي بزرگ است.

هم چنين در دائرة المعارف كتب مقدس مي خوانيم: از يك سو در گفتگوها در باب هاي 3 الي 37 منطقي بس بي نقص ديده مي شود كه گرچه بر روي الهياتي به اصطلاح راست دينانه پافشاري مي كند، اما لحني گزنده دارد، و از سوي ديگر رنجِ روحي شخصي عادل كه با معمايي بزرگ در كشمكش است ديده مي شود. به علاوه او از زخم هايي در رنج و عذاب است. در اين راستا تجسمِ واضحي از شكل منحصر به فردِ مشكلِ اعتقاد به عدالت يَهُوَه وجود دارد كه مطابق با الهيات راست ديني قوم يهود به وسيله ي شخص عادلي كه در رنج و عذاب است تجربه مي شود.

راه حل پيشنهاد شده نيز كاملاً يهودي است. رابطه ي بين خدا و انسان انحصاري و بسته نيست. هماره شخص سومي به نام ابليس وجود دارد كه مصمم است عمل خداوند را كه در خلقت آشكار گرديده است، و تمركز آن بر   رابطه ي خداوند با انسان است با شكست مواجه كند. به عنوان وسوسه كننده مي كوشد تا انسان را از خداوند منحرف سازد، و به عنوان مدعي مي كوشد تا خدا را از انسان جدا سازد. هدف تماماً مخرب او ايجاد شكافي ثابت ميان خدا و انسان است كه باعث جدايي غير قابل جبراني شود.

هم چنين در دائرة المعارف كتب مقدس به این امر اشاره می شود که در داستان ايوب نويسنده یا نویسندگان احتمالی، ابليس يا دشمن را، در گستاخانه ترين و افراطي ترين تجاوز، به ارتباطِ خاص و نزديكِ خدا و انسانِ دينداري كه براي هر دو با ارزش است، به تصوير مي كشند. وقتي خداوند نام ايوب را نزد مدعي يا شيطان خاطر نشان ساخته، و به عادل بودن اش بر روي زمين شهادت مي دهد، يعني مردي كه خداوند را خشنود مي سازد، ابليس تلاش مي كند تا به سخني حيله گرانه به محبوب خداوند حمله برده، و خداوند را نيز به عنوان فريب خورده جلوه دهد. از شيوه هاي عملكرد شيطان اين است كه وي ايوب را در حضور خداوند متهم مي سازد. او ايوب را متهم مي سازد كه دينداريِ او بي ارزش است. دينداري كه خدا از آن خشنود است، دينداريِ سودجويانه اي بوده و اين بدترين گناهان محسوب مي گردد. او مدعي است دينداريِ ايوب خدمت به خود است، او عادل است، زيرا اين عدالت به نفع اوست. اگر خداوند به شيطان اجازه دهد تا باشكستنِ رابطه اي كه بين عدالت و بركت وجود دارد، ايوب را مورد آزمون قرار دهد، او گناهكار بودنِ مرد عادل را آشكارخواهد ساخت.

اين مبارزه ي نهايي ابليس يا دشمن است. زيرا اگر دينداري مردِ عادلي كه باعثِ خشنودي خداوند گشته است به عنوان بدترين گناهان نشان داده شود، بعد از آن شكافي بين آنان پديدار مي گردد كه غير قابل جبران است. سپس حتي رهايي نيز غير قابل تصور است. زيرا ديندارترين انسان ها به عنوان بي خداترين آن ها تلقي مي شود.

هم چنين در دائرة المعارف كتب مقدس مي خوانيم اتهامي كه شيطان در باره ي ايوب مطرح مي كند دال بر خداپرستي سودجويانه اش، حتي با از بين بردن ابليس قابل رفع نيست. زيرا در اينجا به راستي مدعي يا ابليس مسأله اي طرح مي كند كه فقط ايوب مي تواند آن را حل كند. از اين رو خداوند به ابليس اجازت مي دهد تا به طريق خود با ايوب رفتار كند. بنابراين با آمدن درد و ناراحتي بر ايوب، و به يغما رفتن هر نوع نشانه اي از توجه خدا نسبت به او، خدا براي ايوب تبديل به معمايي بزرگ مي شود. هم چنين عدالت ايوب با فلسفه ي راست ديني دوستانش مورد حمله قرار مي گيرد. ايوب به تنهايي رنج مي كشد. اما در قلب خود مي داند كه دينداري او قابل اعتماد بوده، و او روزي مورد حمايت خداوند قرار خواهد گرفت. با وجود اين روز تولد خود را لعنت مي كند، و يَهُوَه را به سبب رفتاري غير منصفانه نسبت به خودش سرزنش مي كند و با پريشاني فرياد بر مي آورد.

در خاتمه ابليس و عالمانِ الهيِ بهانه جو كه ياران ديرين ايوب هستند، و خود ايوب خاموش مي گردد، اما خداوند سخن مي گويد و در هنگام سخن گفتن روي صحبت با ايوب است كه سكوتي را به بار مي آورد كه ناشي از پشيماني نسبت به سخنان عجولانه در روزهاي درد و رنج، و آرامش يافتن به شيوه ي قادر مطلق است. به علاوه خداوند به عنوان دوست آسماني، ايوب او را شفا مي دهد، و ايوب بركت از دست رفته ي خود را دوباره به دست مي آورد.

***

مبناي تأويل من كتاب ايوب در عهد عتيق بوده است. در كتاب مقدس ما قرآن كريم با آياتي وحياني سرشتِ بردبار و صبورِ ايوب بيان شده است؛ ولي در عهد عتيق كه كتاب ايوب دست نوشته ي كاهن یا کاهنانی يهودي است، ايوب به گونه ي ديگري روايت شده است. بي ترديد آن چه در تأويل من مندرج است واكاوي روان شناختي رنج در شخصيتي به اسم ايوب است. اين بدان معناست كه آن چه مَطمح نظر من قرار گرفته است نحوه ي تقابل يا            مواجهه ي هر كدام از ما با رنج يا رويدادهاي مصيبت بار است. در اين حال است كه به بيان زيباي قرآن كريم:

شما را به اندكي ترس و گرسنگي و بينوايي و بيماري و نقصان در محصول مي آزماييم.[3]

و اين روزگار است كه هر دم آن را به مراد كسي مي گردانيم، تا خدا كساني را كه ايمان آورده اند بشناسد و از شما گواهان گيرد.[4]

شما را به  مال  و جان  آزمايش  خواهند کرد.[5] 

بدانيد كه دارايي ها و فرزندان وسيله ي آزمايش شمايند و پاداش بزرگ نزد خداست.[6]

و از ميان  مردم  کسی  است  که  خدا را با ترديد می  پرستد. اگر خيری  به  او رسد دل اش  بدان آرام  گيرد  و اگر آزمايشی پيش آيد رخ  برتابد.[7]

آيا مردم  پنداشته  اند که  چون  بگويند : ايمان  آورديم  رهاي شان  می  کنند  و ديگر نمی آزمايندشان.[8]

چون  آدمی را گزندی  رسد ما را می خواند و چون از جانب  خويش  نعمتی ارزاني اش  داريم گويد به  سبب  داناييم اين نعمت را به  من  داده اند اين آزموني  باشد ولی بيشترين شان نمی دانند.[9]

در قرآن كريم ما به كَرات با آياتي مواجه مي شويم كه بر نحوه ي رويارويي مان با رنج به منزله ي آزموني ايماني تأكيد شده است. با اين حال در قرآن كريم به اين امر تصريح شده است كه انسان هاي معمولي چون ما به محض بروز رُخدادي ناخوشايند به ناسپاسي،گِله گزاري، شكايت و شِكوه از خداوند روي مي آورند، و انگار او بايد هماره زمينه ي رفاه و آسايش ما را مهيا كند:

هرگاه پس از گزندي كه به مردم رسيده است رحمتي به آن ها بچشانيم، بيني كه در آيات ما بد انديشي مي كنند.[10]

چون به آدمي گزندي رسد چه به پهلو خفته باشد و چه نشسته يا ايستاده ما را به دعا مي خواند. و چون آن گزند را از او دور سازيم چنان مي گذرد كه گويي ما را براي دفع آن گزند كه به او رسيده بود هرگز نخوانده است.[11]

از اين رو نحوه ي مواجهه ي روان شناختي ما انسان ها با رنج اين گونه است. در اين وادي حس مي كنيم مورد ظلم واقع شده ايم يا رحمتي كه حق مان بوده است از ما سَلب شده است.

در اين راستا قرآن كريم با بينشِ روان شناختي ژرفي كه دارد ما را در مواجهه با خويش و خداوند قرار مي دهد، و وادار مان مي كند ايمان مان را از خلال چنين رويارويي بسنجيم. بنابراين ايوبِ عهدِ عتيق به نظر می رسد يك پيامبر نيست، بلكه انساني است چون همه ي ما. ولي ايوبي كه در كتاب وحياني قرآن آمده است كسي است با مَنشي ايماني كه در برابر رنج تاب مي آرَد، و هماره تسليم و شُكرگزار خداوند است. ايوبي كه در عهد عتيق آمده است روايتي است چالش برانگيز كه نه يك فرد، بلكه احتمالاً چند شخص در طول تاريخ آن را نگاشته و كامل كرده اند. ولي ايوب قرآني شخصيتي حقيقي است كه در تاريخ ديني و معنوي بشر نقشي سازنده ايفاء كرده است.

من اين كتاب را به همه ي دوستداران مباحث روان شناختي و فلسفي تقديم مي كنم، و تأكيد مي كنم در نگارش اش هيچ متنِ تفسيري ديگري را مَطمح نظر قرار نداده ام.

 

[1] انتشارات سرخدار/ ترجمه بهرام محمديان و ديگران/ 1381

[2] نام خداوند قوم يهود

[3] 155/2

[4] 140/3

[5] 186/3

[6] 28/8

[7] 11/22

[8] 2/29

[9] 49/39

[10] 21/10

[11] 12/10

 

رئوف آهوقلندری

 

 

 

 

 

 

[1] تورات و مجموعه كتب مقدس يهوديان كه در طول 2500 سال به نگارش در آمده است

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید